شكسته ترشده و دست بركمردارد

چهپيشآمده ! آياحسنخبردارد؟

بهگريهگفتكهزينبمواظبخودباش

عبوركردنازاينكوچههاخطردارد

شبيهروزبرايم  نرفتهروشن  بود

فدكگرفتنازاينقوم  دردسردارد

گرفتدستمرامادرم... نشد...نگذاشت...

تمامشهربفهمدحسنجگردارد

شهودخواستهازدخترنبيخدا

اگرچهديدهسندهايمعتبردارد

سكوتوصبرورضايخدابهجايخودش

ولياگرپدرمذوالفقاربردارد...

كسينبودبهمعماراينمحلگويد

عريضساختنكوچهكيضرردارد!؟

وحيدقاسمي

اهل ایرانم من
روزگارم بد نیست
کشوری دارم من
که به اذعان خود غربیها
قدرت اول این منطقه است
آنچه را میدانم:
دل من آرام است
و دگر نیست دلم دلواپس
من خدایی دارم که دراین نزدیکی است
و دلم قرص به مردی است بزرگ
رهبری دارم من
رهرو راه علی(ع)
رهبری دارم من
که در این ورطه وانفسایی
و در این طوفانها
چشم در چشم دل او بستم
و دلم چون یک کوه
تکیه دارد به دل دریایش!
تو بگو یک ذره
تو بگو یک لحظه
نیستم دلواپس
چون که بعد از الله
كه خدا حفظ كند آقا را
بگو ان شاءالله
چشم اميد به دستان على دارم من
او بگويد همگى ميجنگيم
او بخواهد همگى ميميريم
او اگر امر كند
انتقام فدك و كرب و بلا را يكجا
ما از اين دشمن دون ميگيريم!

سلام سیّدِ خوبم؛ خدا نگهدارت

هزار ناز طبیبانه است بیمارت

تمام درد و بلاها به جان من، آقا!

مباد لحظه‌ای اصلاً دهند آزارت

گره‌گشاتر از آنی که کوری گره‌ها

به دست‌های تو افتد؛ کُند گرفتارت

عزیز ملّت ایران، ادامه‌ خوبان

بیا دوباره به میدان، ببند دستارت

سرت سلامت و جانت دوباره جان‌افزا

بیا که چشم به راه توایم و دیدارت

(رضا احسان‌پور) 

یک اتفاق ساده مرا بی‌قرار کرد

باید نشست و یک غزل تازه کار کرد

در کوچه می‌گذشتم و پایم به سنگ خورد

سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد

از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود

 آیا چه کارها که در این روزگار کرد

با سنگ می‌شود جلوی سیل را گرفت

 طغیان رودهای روان را مهار کرد

یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت

 بی‌سرپناه‌ها همه را خانه‌دار کرد

لطفا به ادامه مطلب بروید.

بیخودی پرسه زدیم ، صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم ، سهممان کم نشود

ما خدا را با خود ، سر دعوا بردیم

و قسم ها خوردیم

ما به هم بد کردیم ، ما به هم بد گفتیم

ما حقیقتها را ، زیر پا له کردیم

و چقدر حظ بردیم ، که زرنگی کردیم

روی هر حادثه ای ، حرفی از عشق زدیم

از شما میپرسم ، ما که را گول زدیم ؟

گیریم که جنگ جملی هست ،غمی نیست

یک فتنه ی بین المللی هست ،غمی نیست

ما تجــــربه کردیــم که در لحـــظه ی فـتـنـه

تا رهبر ما سید علی هست ،غمی نیست

منم زیبا

که زیبا بنده ام را دوست میدارم 

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

تو را در بیکران دنیای تنهایان

رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را 

آشتی کن با خدای خود

تو غیر از من چه می جویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه می گویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب می دانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن

که من چشمان اشک آلوده ات را دوست می دارم

لطفاً به ادامه مطلب بروید.

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم.

همان یک لحظه اول ،

که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،

جهان را با همه زیبایی و زشتی ،

به روی یکدیگر ، ویرانه می کردم.

لطفاً به ادامه مطلب بروید.

 چه بخشنده خدای عاشقی دارم

که می خواند مرا ، با آنکه می داند گنه کارم

اگر رخ بر بتابانم

دوباره ، می نشید بر سر راهم

دلم را می رباید ، با طنین گرم و زیبایش

که در قاموس پاک کبریایی ، قهر نازیبا ست

چه زیبا عاشقی را دوست می دارم

دلم گرم است می دانم ، که می داند

بدون لطف او ، تنهای تنهایم

لطفاً به ادامه مطلب بروید.

بر کس مپسند آنچه تو را نیست پسند.امام حسن عسکری (ع)

تو شاهکار خالقی،تحقیر را باور مکن

بر روی بوم زندگی،هر چیز می خواهی بکش

زیبا و زشتش پای توست،تقدیر را باور مکن

تصویر اگر زیبا نبود،نقاش خوبی نیستی

از نو دوباره رسم کن،تصویر را باور مکن

خالق تو را شاد آفرید،آزاد آزاد آفرید

پرواز کن تا آرزو،زنجیر را باور مکن

عید نوروز بر شما هم وطنان مبارک.0

روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است

چون کند یوسف زهرا نظری نوروز است

ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج

که نگاهم نگران،منتظر آن روز است

باید به غم فراغ تسلیم شویم

با ساعت انتظار تنظیم شویم

سال نوی ما ثانیه ای دیدن اوست

هیهات که ما پیرو تقویم شویم

بی تو اینجا همه در حبس ابد، تبعیدند
سالها، هجری و شمسی همه بی خورشیدند
سیرتقویم جلالی به جمال توخوش است
فصلها راهمه با فاصله ات سنجیدند
توبیایی همه ی ساعتها، ثانیه ها
از همین روز همین لحظه همین دم عیدند

با تو از خاطره ها سرشارم
جشن نوروز تو را کم دارم
سال تحویل دلم می گیرد
با تو تا آخر سال بیدارم

سرخوش آن عیدی که آن بانی نور
ازکنار کعبه بنماید ظهور
قلبها را مهر هم عهدی زند
از حرم بانگ انا المهدی زند

خودت گفتی که وعده در بهار است

بهار آمد دلم در انتظار است

بهار هر کسی عید است و نوروز

بهار عاشقان دیدار یار است

گر بر سر نفس خود امیری مردی

بر کور و کر ار نکته نگیری مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دست فتاده را بگیری مردی

عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود     موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود

دود اگر بالا نشیند کسر شاُن شعله نیست     جای چشم ابرو نگیرد،گر چه او بالاتر است

انقلاب ما انفجار نور بود.   امام خمینی(ره)0

دهه فجر مبارکباد

توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد/تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد

وای اگر خمینی حکم جهادم دهد/ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد

تا خون در رگ ماست/خمینی رهبر ماست 

استقلال آزادی/جمهوری اسلامی

آمریکا آمریکا،مرگ به نیرنگ تو/خون جوانان ما میچکد از چنگ تو

مرگ بر سه مفسدین/کارتر و ریگان و بگین

الله اکبر/خمینی رهبر

ما همه سرباز توییم خمینی/گوش به فرمان توییم خمینی

کاخ نیاوران را به خاک و خون میکشیم/قسم به خون شهدا شاه تو را میکشیم

میکشم،میکشم/آنکه برادرم کشت

برادر ارتشی/چرا برادر کشی

گفته این جمله را خمینی بت شکن/در ره دین بکوشید،تا جان بود در بدن

خمینی عزیزم/بگو تا خون بریزم

نصر من الله و فتح قریب/مرگ بر آمریکای مردم فریب

خمینی خمینی/تو وارث حسینی

سکوت هر مسلمان/خیانت است به قرآن

بیل و کلنگ و تیشه/این شاه آدم نمیشه

نظام شاهنشاهی نابود باید گردد

حزب فقط حزب الله/رهبر فقط روح الله

رهبر ما خمینیه/نهضت ما حسینیه

ای شاه خائن،تو پینه دوزی/کفش امام پاره شده باید بدوزی

نه شرقی،نه غربی/جمهوری اسلامی

مامیگیم شاه نمیخوایم نخست وزیرعوض میشه/مامیگیم خرنمیخوایم پالون خرعوض میشه

بختیار بختیار/نوکر بی اختیار

وای به حالت بختیار/اگر امام فردا نیاد

خمینی خمینی قلب من باند فرودگاه توست

نه شاه میخواییم نه شاپور/لعنت به هر چی مزدور

نه شاه میخوایم نه بختیار/رهبر میخوایم با اختیار

کابینه ی بختیار یک حیله ی جدید است/برنامه ی خمینی برچیدن یزید است

ازهاریه بیچاره/بازم میگی نواره/نوار که پا نداره

شاه فراری شده/سوار گاری شده

بیست و دو بهمن ماه/یوم الله یوم الله

در بهار آزادی/جای شهدا خالی

در دیاری که درآن نیست کسی یار کسی     کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

تا توانی در جهان یکــــــــــــــــــرنگ باش    قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است

پیش ارباب خرد،مایه ی ایمان ادب است

لاجرم پیشه ی مردان سخن دان ادب است

بی ادب را به سماوات بقا منزل نیست

در سماوات بقا منزل مردان ادب است

 دامن عقل و ادب گیر که در راه یقین

بر سر گنج وجود تو نگهبان ادب است

آدم ایزاده اگر بی ادب است انسان نیست

فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است

کردم از عقل سوالی که بگو ایمان چیست؟

عقل در گوش دلم گفت که ایمان ادب است

عاقبت هر چه کند خواجه پشیمان گردد

آن که از وی نشود هیچ پشیمان ادب است

چشم بگشا و ببین جمله کلام الله را

آیه آیه همگی معنی قرآن ادب است

گر تو خواهی که قدم بر سر ابلیس نهی

با ادب باش ببین قاتل شیطان ادب است

 چند روزی که در این خانه ی تن مهمانی

با ادب باش که خاصیت مهمان ادب است

زندگی دفتری از خاطره هاست

یک نفر در دل شب

یک نفر در دل خاک

یک نفر همدم خوشبختی هاست

یک نفر همسفر سختی هاست

چشم تا باز کنیم

عمرمان میکذرد

ما همه همسفر و رهگذریم

آنچه باقیست فقط خوبی هاست

آواز باد اینگار آوای خشکسالی ست

دنیا به این بزرگی یک کوزه ی سفالی ست

باید که عشق ورزید،باید که مهربان بود

زیرا که زنده ماندن هر لحظه احتمالی ست