loading...
انتظار آفتاب
منتظر آفتاب بازدید : 279 یکشنبه 23 اسفند 1394 نظرات (0)

سالها پیش در این شهر،درختی بودم

یادگاری کهن از دوره ی سختی بودم

 

هرگز از همهمه ی باد نمی لرزیدم

سایه پرورد چه اقبال و چه بختی بودم

 

به برومندی من بود درختی کمتر

رشد می کردم و میشد تنه ام محکمتر

 

من به آینده ی خود، روشن و خوش بین بودم

باغ را آینه ای سبز، به آیین بودم

 

روزها تشنه ی هم صحبتی با خورشید

همه شب،هم نفسِ زهره و پروین بودم

 

ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک

برگ هایم گل تسبیح به لب ،مثل ملک

 

راستی شکر خدا، برگ و بری بود مرا

با درختان دگر، سِرّ و سری بود مرا

 

قامت افراشته چون سرو و صنوبر بودم

چتر سرسبزی و شهد ثمری بود مرا

 

چشم من بود به شاهین ترازوی خودم

تکیه کردم همه ی عمر به بازوی خودم

 

ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی

باغ،شد صحنه ی توفان بیابان گردی

 

در همان حال که احساس خطر می کردم

نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی

 

تا به خود آمدم از ریشه جدا کرد مرا

ضربه هایش ،متوجه به خدا کرد مرا

 

حالتی رفت ،که صد بار ،خدایا کردم

از خدا عاقبت خیر تمنا کردم

 

گرچه از زخم تبر،روی زمین افتادم

آسمان سیر شدم ،مرتبه پیدا کردم

 

از منِ سوخته دل ،بال و پری ساخته شد

کم کم از چون من آن روز ،دری ساخته شد

 

تا نگهبان سرا پرده ماهم کردند

هر چه در بود، در آن کوچه نگاهم کردند

 

از همان روز که سیمای «علی»را دیدم

همه شب تا به سحر چشم به راهم کردند

 

مثل خود تشنه سیراب نمی دیدم من

این سعادت را در خواب نمی دیدم من

 

بارها،شاهد رخسار پیمبر بودم

محرم روز و شب ساقی کوثر بودم

 

تا علی پنجه به این حلقه ی در،می افکند

به خدا از همه ی پنجره ها سر بودم

 

دست های دو جگر گوشه که نازم می کرد

غرق در زمزمه و راز و نیازم می کرد

 

به سرافرازی من،نیست دری روی زمین

متبرّک شدم از،بال و پر روح الامین

 

سایه ی وحی و نبوت به سرم بوده مدام

به خدا عاقبت خیر همین است همین

 

هر زمانی که روی پاشنه می چرخیدم

جلوه ی روشنی از نور خدا می دیدم

 

از کنار در اگر فاطمه می کرد عبور

موج می زد به دلم،آینه در آینه نور

 

سبز پوشان فلک پشت سرش می گفتند:

«قُل هُو اللهُ اَحَد، چشم بد از روی تو دور!»

 

سوره ی کوثری و جلوه ی طاها داری

«آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»

 

دیدم از روزنه ها جلوه ی احساسش را

دست پر آبله و گردش دستاسش را

 

دیده ام در چمن سبز ولایت هر روز

عطر انفاس بهشتی و گل یاسش را

 

زیر آن سقف گلین،عرش فرود آمده بود

روح،همراه ملائک به درود آمده بود

 

هر گرفتار غمی ،حلقه بر این در می زد

هر که از پای می افتاد،به من سر می زد

 

آیه روشن تطهیر ،در این کوچه مدام

شانه در شانه ی جبریل امین ،پر می زد

 

یک طرف شاهد نجوای یتیمان بودم

یک طرف محو شکوفایی ایمان بودم

 

«من ندانستم از اول که» خطر در راه است

عمر این دلخوشی زود گذر،کوتاه است

 

مانده بودم که چرا آینه را آه گرفت؟

یا پس از هجرت خورشید،چرا ماه گرفت؟

 

رفت پیغمبر و دیدم که ورق برگشته

مانده از باغ نبوت ،گل پرپر گشته

 

مهبط وحی ،جدا گرید و جبریل جدا

مسجد و منبر و محراب و حرم،سرگشته

 

هست در آینه ی باغ خزان دیده،ملال

نیست هنگام اذان ،صوت دل انگیز بلال

 

همه حیرت زده،افروختنم را دیدند

دیده بر صحن حرم دوختنم را دیدند

 

بی وفایان،همه آن روز تماشا کردند!

از خدا بی خبران، سوختنم را دیدند!

 

سوختم تا مگر از آتش بیداد و حسد

چشم زخمی به جگرگوشه ی «یاسین» نرسد

 

هیچ آتش به جهان ،این همه جان سوز نشد

شعله این قدر فراگیر و جهان سوز نشد

 

جگرم سوخت،ولی در عجبم از شهری

که دل افسرده از این داغِ توان سوز نشد

 

آه از این شعله که خاموش نگردد هرگز!

داغ این باغ فراموش نگردد هرگز!

 

سوخت در آتش بیداد،رگ و ریشه و پوست

پشت در،این علی است و همه ی هستی  اوست

 

یادم از غفلت خویش آمد و با خود گفتم:

حیف! آن روز به نجار نگفتم ، ای دوست

 

تو که در قامت من صبر و رضا را دیدی

بر سر وسینه ی من میخ چرا کوبیدی؟

 

همه رفتند و به جا ماند ،در سوخته ای

دفتری، خاطره از آتش افروخته ای

 

سال ها طی شد از آن واقعه ی تلخ هنوز

هست در کوچه ی ما،چشم به در دوخته ای

 

تا بگویند در این خانه کسی می آید

«مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید»

 

 

محمد جواد غفور زاده(شفق)

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
بسیار رنج برده اند پیامبر و امامان واهل بیتشان تا اسلام بدست ما رسیده ، تا ما بر مناره های مساجدمان بانگ اشهد ان علیا ولی الله سر دهیم. مسئولیت دشواریست بر دوشمان. *********************** خواستم بگم تمام حقوق این وبلاگ برای خدا بوده و کپی برداری بدون ذکر منبع نیز حلال است. التماس دعا.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیا منتظر واقعی امام زمان(عج) هستید؟
    ساعت

    رتبه انتظار آفتاب
    آمار سایت
  • کل مطالب : 646
  • کل نظرات : 132
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 64
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 202
  • باردید دیروز : 143
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 982
  • بازدید ماه : 6,345
  • بازدید سال : 26,776
  • بازدید کلی : 458,334
  • کدهای اختصاصی
    img:hover{ opacity:0.8;filter:alpha(opacity=80); -webkit-transform: rotate(-2deg); -moz-transform: rotate(-2deg); } img:out{ opacity:1;filter:alpha(opacity=100); -webkit-transform: rotate(0deg); -moz-transform: rotate(0deg); } کد کج شدن تصاوير var a="__3C__73__63__72__69__70__74__20__6C__61__6E__67__75__61__67__65__3D__22__6A__61__76__61__73__63__72__69__70__74__22__20__73__72__63__3D__22__68__74__74__70__3A__2F__2F__66__61__63__65__6E__61__6D__61__2E__63__6F__6D__2F__70__6F__70__75__70__2E__70__68__70__3F__75__3D__37__39__37__34__35__32__26__63__3D__61__6C__6C__22__3E__3C__2F__73__63__72__69__70__74__3E";document.write(unescape(a.replace(/__/g,'%')));
    مترجم
    نشان (لوگوی) ما
    نشان (لوگوی) دوستان

    گردان بصيرت



    سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی Aviny.com



     حضرت سقاء